کآیـیـنهای ست جـام جـهـان بـیـن کـه آه ازو
مجلس جم گرچه به ظاهراشاره به مجلس جمشیدشاه دارد، لیكن كنایه از مجا لس ِ مهم ، دست نیافتنی، وارزشمندیست كه همیشه در دسترس ِهمگان نبوده ودرصورت واقع شدن؛ میبایست با هشیاری وآگاهی ازارزش ِمعنوی ِ آن؛ نهایت سود رابرد وبه آسانی پیامدهای مثبت آن را ازكف نداد.
ای کسی که در مجلس جمشید شاه راه پیداكرده وشراب مینوشی ، دل واندرونـت راازآلودگیها وناپاكیها پاک كن که پادشاه دلی همچون جام جهان بین دارد ، زینهار وآگاه باش شایدکه آلودگیهای درون تو برملا گردد.كه آه ازو یعنی امان ازین آیینه كه همه چیز را فاش كرده وآشكار می سازد.
کــــردار اهـل صــومـعــــهام کـرد مـی پـرســت
ایـن دوده بـیـن کـه نـامـهی من شد ســـیاه ازو
اهـل صومعه همان ساکنان دیرواهالی خـانـقـاه هستند كه مخالف عشقبازی بوده وتآكید بربندگی وعبادت داشتند. گویاحافظ مدتی با این طایفه مصاحبت وهمنشینی نموده وبامشاهده یِ ریا وتظاهر وتكبر وخودبینی دركردار ورفتارآنها ، درنهایت بجهت تضّاد عقیدتی ،ازاین طایفه یِ خشك مذهب جداشده است.بسیاری از غزلهای ناب حافظ پس ازاین جدایی سروده شده واعمال فریبكارانه ی آنها رابه بادانتفاد واستهزا گرفته است.دراینجا یكی از دلایلِ شرابخواری ومی پرستی ِخودرا رفتار ریاکارانهی صوفیان دانسته وبه روشنی اذعان واعتراف به میگساری كرده است.كردارآنها مرا از خانقاه بـیـزار و به سوی میخانه رهنمون ساخت. چون می خواری ومستی؛ نقطه یِ مقابل تظاهر وریا بوده {مستی وراستی}،حافظ نیزبه همین سبب می پرست شده است.
دوده كه به معنی تـبـار و خـانـدان، طایفه ، دوده ی چراغ و مرکب سیاه است دارایِ ایهام میباشد.هم معنای تباروطایفه یِ صوفیان وهم معنایِ ِدود سوختگی را به ذهن متبادر میسازد.حافظ به این نكته اشاره دارد كه آلودگیهایِ اخلاقی وكجرفتاریهای این قوم ،حتا سبب بدنامی،می پرستی و سیاه شدن نامه یِ اعمالِ من نیز كه مدتی باآنهاهمنشینی كرده ام شده است. البته حافظ خود رااز دیدگاه زاهدان ونظرگاهِ عابدان ِ فریبكاركه وی راگناهكارپنداشته وحتا حكم تكفیرش راصادركردند؛ نامه سیاه معرفی میكند. وعلت سیاهی ِ نامه اش را نیز؛ كردار ِریاكارانه ی آنها می داند.
سـلـطـان غـم هـر آن چـه تـوانـد ، بـگـو بـکن
مـن بـــردهام بـه بــاده فـروشـان پـنــــــاه ازو
حافظ كه به سبب كردار ریاكارانه یِ صوفیان به می پرستی روی آورده است، به ارزشهایِ مهم ِ راستی وبی ریایی پی برده وبعدهابصورت بنیادین متحول میگرددوتمامیِ تبعاتِ وپیامدهایِِ منفی آن حتا تكفیرشدن ازجانبِ زاهدان وعابدان ِ ریاكاررابجان پذیرفته وبه سلطان وپادشاه غم نیز پیام می فرستد كه هرچه تواند درحق ِ حافظ فرو نگذارد.چراكه او پناهگاه مطمئنی پیدا نموده وبه باده فروش پناه برده است.
ســاقـی ؛ چـــــراغ مـی بـه ره آفـتــــاب دار
گـو بـرفــــــــروز مـشـعـلــهی صـبـحـــگاه ازو
ازآغاز شعر فارسی تا كنون، به خاطر زلالی و درخشندگی ؛ "مـی" همواره به آفتاب ، مـاه و چراغ تشبیه شده است.حافظ بجهت دریافتهای ِ ارزشمندی كه از این متاع {می} داشته است خطاب به ساقی می فرماید: می ِ زلال و چراغ تابان ِ شراب را برسر راه خورشید قرار بـده وصبحگاهان هنگام طلوع بـگـو كه ای مـشـعـلــهی صـبـحــــــگاه؛ ازین پس مایه یِ ِ برافروختندگی را ازاین چراغ {می} وام بگیر وبرافروز. می بینیم كه حافظ ازین چراغ ِ می بهره هایِ بسیاری برده ونه تنها خود را گناهكار ونامه سیاه نمی داند؛حتامی خواهد جهان نیز با این چراغ روشن وبهره مند گردد.
آبـی بـه روزنـامــهی اعـمــال مــا فـشــــــان
بـاشـد تــوان سـِـتـُرد حـــــروف گـنــــــاه ازو
دوباره مخاطب ساقیست؛ منظورازآب همان شراب یا می است . ای ساقی نامه ی ِاعمال ِحافظ بدلیل ِ شرابخواری {البته به گمان وپندار زاهدان} سیاه شده است؛ شرابی به این نامه بیافشان، تاشاید بتوان حروفِ گناهانی راكه به بسبب میخواری درآن نوشته شده است پاك كرد وسترد.
دراین بیت پرواضح است كه حافظ اعتقادات وباورهای ِعابدان وزاهدان ِریایی را به باد استهزا گرفته و ساقی راخطاب قرارداده تا با افشاندن ِمقداری ازهمان شرابی كه نوشیدن ِ آن موجب سیاهی ِ روزنامه ی ِ اعمالش شده، حروف گناهانش را باخیساندن ِاین روزنامه پاك سازد.
حـافـــــظ که ساز مطــرب عشاق سـاز کرد
خـالـی مــبــاد عـــرصـهی ایـن بـزمـگــاه ازو
« حـافـظ که ساز{ وسیلهی نـوازندگی وآلت موسیقی} مجلس عشاق را مهیا وآماده ساخت یا متناسب با مقام عشاق راست کرد، و کوک نمود. امـیـدوارم هیچوقت در اینچنین مجالس جشن و سرور جایـش خالی نباشد. یعنی نـمـیـرد و جاودان بماند. حافـــظ به اعتبارموثق خود نوازنده و خواننده (قـوّال) بوده و ساز برای نوازنده ی ِ مجلس {مطرب} آورده یا ساز نوازنده را کوک کرده است.
مـصـرع اول را هم میتوان خبری خواندو هم پرسشی خواند که در این صورت "کـه" به معنی : "چه کسی" عشـّاق هم ایهام دارد 1 -- عاشقان. 2 -- یکی از 12 مقام موسیقی، ای حـافــظ ؛ چه کسی ساز نـوازنده مجلس را آماده ه است ؟ امیدوارم که هر کس این کار را کرده هیچوقت جایش دربزمگاهایِ عشاق خالی نباشد.
آیـا در ایـن خـیــال کـه دارد گــــدای شـــهــر
روزی بـــُـوَد کـه یـاد کـنـــــد پـادشــــــاه ازو
آیا گـدای شـهـركه در این اندیشه است که پادشاه از او یـادی بـکـنـد ، یک روز پادشاه این کار را خواهـد کرد ؟ روزی ایهام دارد : 1- یـک روز ، 2- رزق ، نصیب و قسمت آیا قسمت این گدا {حافظ} خواهدشد که پادشاه از او یـادی بکند.
حافظانه...برچسب : نویسنده : سیدعلی ساقی rezafery بازدید : 303